انتشارات چشمه منتشر کرد: بله، روزگاری بود که بیدرنگ شب میشد و با جستوجوی ا و تکههای تقریباً خوردنی بهخوبی میگذشت. و تصور میکنی که این وضع تا آخر همینطور باقی میماند. اما ناگهان همهچیز دوباره شروع به خشموخروش میکند، در جنگلهایی از سرخسهای بزرگ گُم میشوی یا در زمینهای بایرِ در معرض بادهای شدید میچرخی، تا اینکه کنجکاو میشوی که آیا بیخبر مردهای و به دوزخ رفتهای یا باری دیگر در جایی حتا بدتر از جای قبلی به دنیا آمدهای.
کلیه حقوق این وبسایت برای گالری کتاب پدربزرگ محفوظ می باشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.