معرفی کتاب, مقالات

معرفی کتاب نورثنگرابی اثر جین آستین

معرفی کتاب نورثنگرابی اثر جین آستین

جین آستین، زاده ی ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ و درگذشته ی ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۷، نویسنده ی قرن نوزدهم انگلیسی است که آثارش ادبیات غرب را سخت تحت تأثیر قرار داد.
شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در گوشه و کنایه ها، او را به یکی از مشهورترین رمان نویسان عصر خودش تبدیل کرده است.
جین آستین چند سالی از عمر خود را در شهر باث سپری کرد و این شهر به عنوان محل اقامت او مشهور است.
موسسه ای به نام «مرکز جین آستین» در مرکز شهر باث وجود دارد که هر سال جشنواره ای به نام جشنواره ی جین آستین در این شهر برگزار می کند.

کتاب نورثنگر ابی، رمانی نوشته ی جین آستین است که اولین بار در سال 1817 منتشر شد. قهرمان این داستان خواندنی، کاترین مورلند است؛ دختری هفده ساله و معصوم از مناطق روستایی. کاترین در حالی که چند هفته ای را در شهر بث در کنار یکی از دوستان خانوادگی خود می گذراند، شیفته ی مردی به نام هنری تیلنی می شود که او را به عمارت خانوادگی خود، نورثنگر ابی دعوت می کند. کاترین که عاشق تریلرهای گوتیک است، به محض رسیدن به آن جا اجازه می دهد که فضای رعب انگیز و سنگین نورثنگر ابی، ذهنش را پر از شک و تردیدهای عجیب و غریب کند. راز مرگ مادر هنری چه بوده است؟ آیا این خانواده، رازی مخوف را در اتاق های باشکوه عمارت مخفی نگه داشته اند؟ آیا کاترین می تواند به هنری اعتماد کند یا او هم یکی از عاملان در نقشه ای شیطانی است؟ کاترین غرق این سوالات و تردیدها می شود تا این که هنری او را متقاعد می سازد که اشتباه گرفتن زندگی با هنر، چقدر می تواند مخاطره آمیز باشد.

نشر Barnes & Noble در مورد این کتاب می نویسد:
A wonderfully entertaining story.
داستانی که به شکل شگفت انگیزی سرگرم کننده است.

آمازون نیز می نویسد:
With complex but subtle views of human nature and morality.
با پرداخت هایی پیچیده اما ظریف به ذات و اخلاقیات انسان.

مجموعه The British Library نیز می نویسد:
A joyously satire on the gothic novel.
هجویه ای لذت بخش بر رمان گوتیک.

قسمت هایی از کتاب

“هیچ مردی از این ناراحت نمی شود که کسی از زن محبوبش تعریف و تمجید کند. خود آن زن است که می تواند این را به ناراحتی برای مردش تبدیل کند”.

“کاری نیست که برای کسانی که واقعا دوستان من هستند، انجام ندهم. درکی از نصفه و نیمه دوست داشتن آدم ها ندارم، سرشت من اینگونه نیست”.

به قلم رسول برهانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *