معرفی کتاب روسلان وفادار (فاجعه وفاداری در دوران اسارت) شاهکار ادبی گئورگی ولادیموف
در میان کتابهایی که به موضوع اردوگاههای استالینی پرداختهاند، روسلان وفادار جایگاهی منحصربهفرد دارد.
این اثر نه تنها مانند سایر داستانهای گولاک گواه تکاندهنده واقعیتهای زمانه خویش است، بلکه تحلیلی طراز اول از نظام توتالیتر، تصویری جامع از موجود دربند، توصیفی عمیق از روشهای اجرایی این نظام، و نیز درجات مختلف خفت و خواری انسانها در متن واقعیت شوروی ارائه میدهد.
در عین حال، ضمن آنکه به تمثیلی شاعرانه نزدیک میشود، پرسشهایی کلی در زمینه ارزشهای فراگیر اخلاقی مطرح میکند.
کتاب روسلان وفادار در ماه مه ۱۹۷۵ درنشریه «گرانی» به نام نویسنده واقعیاش چاپ شد و ترجمه آلمانی آن در اکتبر همان سال در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به دست خوانندگان رسید.
گئورکی ولادیموف، (متولد ۱۹۳۱، وفات در ۲۰۰۳)، ضمن مصاحبهای در پاسخ به این پرسش که آیا هرگز مجذوب کمونیسم بوده است، میگوید:
«من خیلی زود به بلوغ رسیدم. در دوران ذوب شدن یخها با مجله نووی میر همکاری داشتم و این دوران برایم تجربهای روشنگر و فوق العاده بود. خیلی زود به حقایق پی بردم. مادرم دو سال و نیم از عمرش را در مجمعالجزایر گولاک گذارنده بود و برای همین در ۱۹۶۲ که کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ منتشر شد، با خودم گفتم حالا نوبت من است.»
در مورد تجربه اسارت در اردوگاه دو نوع برداشت مطرح است: از طرفی وارلام شامالوف عقیده دارد که تجربه اسارت در اردوگاه فقط میتواند جنبه منفی و خفتبار داشته باشد و هیچ کس بر اثر رنج و مرارت انسان شریفتری نمیشود. در مقابل، آلکساندر سولژنیتسین در مورد خودش مینویسد که تازه بعد از تجربه گولاک به غنای معنوی و خودشناسی رسیده است. ولادیموف میگوید «من شامالوف را خوب درک میکنم. او کسی است که برای همیشه علیل و رنجور شده است و دیگر نمیخواهد چیزی از آن مصیبتها را به یاد آورد. اما احساس سولژنیتسین را هم میفهمم. حقیقت این است که قهرمان واقعی گولاک انسانهای مؤمنی بودند که تقدیر خود را به مثابه آزمون ایمانشان و منزل از سوی خداوند تلقی میکردند. اما من در محیط بیخدایی تربیت شده بودم و قادر نبودم قهرمانی خداپرست بیافرینم. تا انکه داستان واقعی شگهای تیمیر تائو را شنیدم و قهرمان داستان خود را یافتم، موجود زندهای که جانش را فدای نظام اردوگاهی کند.»
داستان روسلان وفادار داستان سگی است که وفاداری اش منجر به نابودی اش می شود
داستانی به غایت تلخ که واقعیت نظام حکومتی زمان خود را به زیبایی و با قلمی تلخ و تراژیک به تصویر کشده است
به قلم رسول برهانی