معرفی کتاب ترکان خاتون (زنی که برگهایی از تاریخ ایران را به رنگ خون ورق زد)
ترکان خاتون همسر رسمی سلطان تکش و مادر قدرتمند سلطان محمد خوارزمشاه است، او دختر یکی از امرای قدرتمند ترک بود و پس از ازدواج با سلطان تکش تمام کسان و نزدیکان خویش را در اداره کارهای دولتی و نظامی دخالت داد و هر ناحیهای که به دست سلطان تکش یا پسرش سلطان محمد فتح میشد یکی از افراد مورد نظر ترکان خاتون به حکومت آن منسوب میشد و به همین دلیل تمام قلمرو وسعی خوارزمشاه را در دست گرفت و فرمان های ترکان خاتون از فرمان همسر و پسرش بالاتر بود.
در این کتاب به نقش ترکان خاتون در زمان حمله چنگیزخان به ایران پرداخته است.
چنگیز پس از تاخت و تاز در چین شمالی توانست پکن را تسخیر کند.
چنگیز به رواج بازرگانی و تردد تجار علاقه فراوانی داشت و بازرگانی را تشویق مینمود و برای همین در صدد برآمد با سلطان محمد خوارزمشاه که او را پادشاهی مقتدر میدانست روابط دوستانه برقرار سازد. به همین منظور جمعی از تجار خود را به ریاست محمود یلواج با هدایایی به خدمت سلطان محمد فرستاد و او را از وسعت کشور و قدرت و لشکر و آبادانی متصرفاتش مطلع ساخت.
در همین جهت اولین سفیر سلطان خوارزم در پکن پذیرفته شد و چنگیز تجارت بین مغول و قلمرو سلطان را لازمه ایجاد روابط دوستانه اعلام کرد. اما شاه ایران با توجه گزارشات غلط و سوظن هایی که اطرافیان ترکان خاتون به شاه ارائه میدادند دستور داد تمامی این بازرگانان را قتلعام کرد.
چنگیزخان که در صدد انتقام بود پیش از حمله به ایران از اختلاف ترکان خاتون و سلطان محمد آگاه شده بود، نمایندهای نزد ترکان خاتون فرستاد و به وی اطمینان داد که قصد تعرض به سرزمینهای تحت اداره او را ندارد و حتی حاضر است حکومت خوارزم و خراسان را به وی واگذار کند، اما ترکان خاتون در سال ۶۱۷ هجری و با شنیدن خبر فرار سلطان محمد، خزاین را برداشت و به همراه ناصرالدین نظامالملک (محمدبن صالح) و زنان و فرزندان سلطان محمد از خوارزم گریخت.
او هنگام ترک شهر دستور داد تا دوازده تن از ملوک و شاهزادگان اسیر در خوارزم را به قتل برسانند. وی به قلعه ایلال در مازندران پناه برد. مغولان قلعه را محاصره کردند و سرانجام، پس از چهارماه، ترکان خاتون و محمدبن صالح از قلعه فرود آمدند و تسلیم شدند. مغولان پس از کشتن مردان و همه فرزندان ذکور سلطان، ترکان خاتون و زنان دیگر را به قراقورم فرستادند. ترکان خاتون تا سال ۶۳۰ هجری که تاریخ وفات وی است، در زندان بود.
به قلم رسول برهانی